چه دلتنگم
چهارشنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۹ ق.ظ
این کاکتوس معصوم هم انگار حالش مثل من خوش نیست. یک جوری نگاهم می کند که شرمنده اش می شوم. من از این کاکتوس یک خاطره ی قشنگ دارم. یک تصویر. یک شعر کوچولو. یک خاطره. و باز هر دوتایشان- تکه کاغذی که شعری را با خط خودم تویش نوشته ام و گلدان زیبای کاکتوس- همینجا جلوی چشم های من هستند.
باران تمام شده است. و من هنوز باران می خواهم. انگار هزار است که ندیدمش. انگار نه انگار که همین دیروز می بارید. کاش ببارد. کاش ببارد.
- ۹۵/۰۲/۱۵