دیوارها به سرعت می رویند و عجیب سخت و بلند. ساده نمی شود کندشان. دیوارها عجیب مثل قارچ می رویند. دیوارها جلوی پنجره های زیبا، قد علم می کنند. دیوارهای نقره ای، دیوار های درد.
بیهوده نیست که اینهمه آرام، روزها را ورق می زنم و عبور می کنم. اینهمه آرام؟ چگونه می شود؟ نه بیهوده نیست. رنجی است که دل را می گدازد، گداختنی که دل می خواهدش. باید خاکستر شود. هنوز راه درازی در پیش است. تا چلانده شوم. از من چیزی نماند. جز او.