روزها

جایی برای نوشتن

روزها

جایی برای نوشتن

رویا

شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ب.ظ

دلم تنگ بود. و اشک هایم سرازیر شد. دیگر خواب هایم به درد نمی خورند. چشم هایم را می بندم. تا دنیا جلوی چشم هایم برقصد. انگار اصلا نمی خوابم. مهم نیست. حالا دیگر خسته نیستم. من خیلی احساساتی هستم. آنقدر که با دیدن هر تصویر زیبا اشک هایم جاری می شود. از دیدن طبیعت. حتی کودکی که می خندد. سخت است اینطوری زندگی کردن. تصویر گل قرمز بر موهای سیاه مرا به گریه انداخت. 

  • شهر خوب
تنها امکان ارسال نظر خصوصی وجود دارد
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
نظر شما به هیچ وجه امکان عمومی شدن در قسمت نظرات را ندارد، و تنها راه پاسخگویی به آن نیز از طریق پست الکترونیک می‌باشد. بنابراین در صورتیکه مایل به دریافت پاسخ هستید، پست الکترونیک خود را وارد کنید.
free hit counter