رویا
شنبه, ۲۸ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۰ ب.ظ
دلم تنگ بود. و اشک هایم سرازیر شد. دیگر خواب هایم به درد نمی خورند. چشم هایم را می بندم. تا دنیا جلوی چشم هایم برقصد. انگار اصلا نمی خوابم. مهم نیست. حالا دیگر خسته نیستم. من خیلی احساساتی هستم. آنقدر که با دیدن هر تصویر زیبا اشک هایم جاری می شود. از دیدن طبیعت. حتی کودکی که می خندد. سخت است اینطوری زندگی کردن. تصویر گل قرمز بر موهای سیاه مرا به گریه انداخت.
- ۹۴/۰۹/۲۸