هذیان می گویم انگار
شنبه, ۲۹ خرداد ۱۳۹۵، ۱۰:۲۴ ق.ظ
می دانم دنیا وارونه است.
به طرز رقت باری.
آنچه حسرتش در زندگی جاریست،
جایش در زندگی خالی است.
حضور ندارد.
نمی تواند هم باشد.
چون از ابتدا،
برای دیگری خلق شده است.
و آنکه آن حال خوش از آن اوست،
قدر داشته اش را نمی داند.
نمی داند آنچه که از آن اوست،
برای دیگری
یک رویا و حسرت است.
و بر عکسش مصداق دارد.
چیزهایی در زندگی هست،
که حسرت زندگی دیگری است.
حتی آدم ها،
حسرت زندگی یکدیگرند.
او حسرت زندگی من،
من حسرت زندگی دیگری،
دیگری حسرت زندگی یکی دیگر
و این زنجیره به ناکجا می رسد.
فقط مساله اینجاست
که این حسرت ها،
به واقعیت تبدیل نمی شوند.
- ۹۵/۰۳/۲۹